اصولاً در سازمانهاي بيتوجه به نكات ايمني، مانند سازمانهاي بيتوجه به موضوع كيفيت، نشانههاي يكساني وجود دارند كه ميتوان از آنها براي شكل دادن به يك رويكرد مثبت براي بهبود ايمني استفاده كرد. اين علائم به شرح زير هستند: 1ـ كالاها يا خدمات ارايه شده در چنين سازمانهايي به طور معمول با الزامات موافقت شده، اعلام شده يا نوشته شده سازگاري ندارد. در مورد ايمني در اين سازمانها بايد گفت كه چگونگي رسيدن به اهداف ايمني به وضوح در خط مشي ها، روشهاي اجرايي و دستورالعمهاي مكتوب آورده نشده است. ايمني با انجام درست كارها (بر اساس دستورالعملهاي توافق شده) حاصل ميشود. بدون اهداف صحيح و شفافسازي و ابهامزدايي اهداف، كاركنان مرتبط نميتوانند براي اين كه كارها چگونه اجرا شده و چه چيزي بايد به دست آيد، توافق كنند. سازماني قادر است بهترين عملكرد ايمني را داشته باشد كه توافق وتفاهم لازم رادر كاركنان براي اجراي دستورالعملهاي كاري، به دست آورده باشد. درغير اين صورت «عدم انطباق» امري عادي خواهد بود، بدين معني كه بهترين عملكرد به دست نخواهد آمد و حوادث و بيماريهاي شغلي كماكان وجود خواهند داشت. ب – سازمان داراي عمليات و فرآيندهاي فراواني براي بازرسي و اقدامات اصلاحي هزينه زا به منظور راضي نگهداشتن مشتريان است. از ديدگاه ايمني، اين موضوع به معناي اصلاح اشكالات در تجهيزات و عمليات به سبب طراحي ناصحيح آنها، نقص فني آنها يا انجام ندادن صحيح كارها است كه منجر به دوبارهكاري درعمليات ميشود و هزينههاي اضافي ايجاد ميكند. سطح ايمني در سازمان مستقيماً به درجه اهميت طراحي اوليه ماشينآلات، ابزار و واردات، فرآيندها و روشهاي كاري ارتباط دارد. «دمينگ» متخصص پرآوازه كيفيت معتقد است كه: كيفيت بايد در طراحي ايجاد شود» و منظور او اين است كه: «وابستگي رسيدن به كيفيت از طريق بازرسي بايد كنار گذارده شود و با ايجاد كيفيت در محصول در نخستين مرحله، يعني طراحي، نياز به بازرسي بعدي حذف شود.» در مورد ايمني بايد گفت كه: «ايمني از ميز طراحي آغاز ميشود.» سازمانها سطحي از كيفيت را بايد هدف قرار دهند كه توسط فرايندهاي طراحي قابل دستيابي و اجرا باشد. عامل مهم در پيشگيري از حوادث، «طراحي فرايند، وسيله و ماشين به گونهاي است كه در برابر خطاها مقاوم باشد.» رويه رايج براي دستيابي به هدف و «مقاوم بودن در برابر خطاها»، طراحي يا باز طراحي ماشينها، تجهيزات و ابزار (به طور كلي سختافزارها) به گونهاي است كه امكان خطاي انساني را نامتحمل يا غيرممكن سازد. طراحي به صورت «مقاومت در برابر خطا» يا «ايمني از طريق طراحي»، در مورد سختافزارها (ماشينآلات، تجهيزات، تاسيسات، ابزار و ادوات و …) و نرمافزارها (روشهاي اجراي كار، مديريت و طراحي سازماني، تخصيص وظايف بين انسان و ماشين) اساس كارهاست. طراحي صحيح، اصل كليدي در دستيابي به ايمني، بدون تحميل شدن خسارات انساني و مالي براي انجام دوبارهكاريها و عبرتگيريهاست و بهبود مستمر را به دنبال دارد. در فارسي هم ضربالمثلهاي معروف: «تجربه را تجربه كردن خطاست» و «در مسائل ايمني اغلب اوقات تجربهگران تمام ميشود»، همين مفهوم را ميرسانند. بدين طريق احتمال ايجاد خطر را در همان نطفه خفه ميكنند. سازمانهايي كه به طور مداوم درگير حل كردن مشكلات پيش آمده هستند. در يك وضعيت انفعالي قرار دارند و هزينههاي بيشتري را براي حل مشكلاتشان متحمل ميشوند. برعكس سازمانهايي كه به ارزش پيشگيري واقفاند و اقداماتي براي پيشگيري به عمل ميآورند. هزينههاي كمتري خواهند داشت. همواره بايد توجه داشت كه سازماني كه به ارزش مآلانديش و پيشگيري واقف است و «پيشگيري» را يك بخش حياتي از عمليات روزانه خود قرار ميدهد، از ديگر سازمانها كه همواره براي حل مشكلات خودكار ميكنند. گوي سبقت را خواهد ربود. پيامهاي معروف حفاظتي همچون: «بهداشت هم آسانتر و هم كمخرجتر است و مشكل درمان را هم به دنبال ندارد»، «پيشگيري موثرتر، آسانتر و بهتر از درمان است»، «پيشگيري امروز را به علاج فردا موكول نكنيد» و «با پيشگيري خطرات، سلامت و سعادت خود و خانوادهتان را حفظ كنيد»، همه ناظر بر همين موضوع است. پ – مديريت، تعريف استاندارد و واضحي از كيفيت ارايه نكرده است .در چنين سازماني هر كس، كار و عملكرد خود را همان طور كه دلش ميخواهد ارايه ميدهد. در مورد ايمني هم بايد گفت كه مديران و كاركنان اين واقعيت را نميدانند كه «همه حوادث قابل پيشگيري هستند» و بنابراين در چنين محيطي، عملكرد بدون خطا در دست يافتني نيست، چون خود سازمان استانداردهايي از عملكرد را مقرر كرده است كه مطلوب نيستند. سازماني كه صادقانه به انجام عملكرد التزام دارد، هيچ استانداردي را به جز «حادثه صفر» به عنوان هدف درازمدت خود نخواهد پذيرفت. هنگامي كه اين انتظار در سراسر سازمان اعلام شود و انتشار يابد، كاركنان بهتر قادر خواهند بود تا به طور مداوم خود را در راستاي حركت به سوي بهترين عملكرد ايمني، بهبود بخشند. ت – مديريت بهاي تمام شده «عدم انطباق» را نميداند. مطالعات نشان ميدهد كه به طور معمول 35 درصد هزينههاي عملياتي سازمانها مصروف انجام دوبارهكاريهايي ميشود كه در نخستين بار درست اجرا نشدهاند. در قلمرو ايمني، هزينه عدم انطباق (عدم انطباق با الزامات قانوني يا الزامات سازماني مانند روشهاي اجرايي، دستورالعملها، آييننامهها و…) ميتواند غيرقابل بخشش و غيرقابل جبران باشد، زيرا كه نتيجه عدم انطباق در ايمني، در خوشبينانهترين وضعيتها، صدمات و لطمات جسماني و رواني، درد و رنج شديد در حوادث، از دست رفتن اعضا و جوارح بدن (نقائص جسماني و معلوليت) و در نهايت مرگ است. به اين ضايعات بايد خسارات مادي ناشي از خرابي و آسيب به ماشينآلات، تجهيزات، ابزار و ادوات، مواد و غيره را نيز افزود. فارغ از اين خسارات، لازم است سلب اعتماد مردم و افكار عمومي از سازمان كه در نتيجه حوادث به وجود ميآيند را نيز در نظر گرفت. زيانهاي ناشي از عدم انطباق، مجموعه هزينههاي مستقيم و غير مستقيم است . نكتهاي كه در مورد زيانهاي ناشي از عدم انطباق بايد يادآوري كرد آن است كه بيمه تنها درصد محدودي از خسارات وارده (قسمتي از خسارتهاي مستقيم) را پرداخت ميكند. هنگامي كه همه ضايعات عدم انطباق (هزينههاي حل مشكل، اقدامات اصلاحي، دوبارهكاريها و …) را در نظر بگيريم اهميت صحيح كارها در همان نخستين بار، مشهود ميشود. ث – مديريت انكار ميكند كه مجموعه خود او (مديريت) مسبب اصلي ايجاد مشكلات است. در اين مورد، درباره ايمني، متخصصان بر اين باورند كه به جاي جست و جوي بينشها و عملكردهاي ضعيف و نادرست در كارگران، بايد در جستو جوي مشكلات مديريتي بود كه به سوي سطوح پايين سازمان (كاركنان) سرازير و منجر به بروز حوادث ميشود. بررسيها نشان ميدهد كه مديريت، مسوول 94 درصد همه نتايج خوب و بد سازماني (از جمله حوادث) ست. كارگر جزء كوچكي از سيستم است و كار كارگر به اصطلاح اضافه كردن آخرين ادويه به غذاي دستپخت سيستم مديريت است، لذا سهم كارگر در ايجاد يك حادثه بسيار كم است و در اكثر قريب به اتفاق موارد ايجاد حادثه تنها به سبب قصور كارگر نيست .نقايصي كه ناشي از طراحي ضعيف، نصب نادرست، نگاهداري غلط و تصميمهاي بد مديريت است. سهم آنها معمولاً اضافه كردن آخرين ادويه به يك غذاي سمي است. غذايي كه مواد آن از قبل به مدت درازي مشغول پخت بوده است. مجموعهاي از عوامل مادي و انساني دست به دست هم ميدهند و زمينه، شرايط و بستري را فراهم ميكنند كه منجر به حادثه ميشود و كار كارگر و نقش كارگر در ايجاد آن، يكي از موارد است. متاسفانه در غالب موارد، براي پيشگيري از حوادث، نظام مديريت، كه ميتواند علت اصلي و بنيادين عدم انطباق باشد، فراموش مي شود و بهبود پيدا نميكند، بلكه در نهايت يك روش اجرايي يا دستورالعمل، بازنگري و بازنويسي شده و به كارگران آموزش داده ميشود كه در نتيجه كارساز نخواهد بود و نظام مديريت بدون تغيير باقي ميماند. براي حل مشكلات ايمني و بهداشت شغلي، مجموعه علل،عوامل و اسباب ايجاد حوادث و بيماريها (و تاثير متقابلشان برهم) بايد بررسي شوند، نه فقط جزيي از كل يا تنها يك قسمت از فرايند كاري، همواره بايد توجه داشت كه تقابل صحيح سه جانبه بين «انسان – سازمان – فنآوري» در پرتو طراحي صحيح، ميتواند همواره ضامن اصلي ايمني و كارآيي سازمانها باشد. اهميت آموزش : با توضيحات فوق، آموزش نكات ايمني به كاركنان سازمان يك امر حياتي است. كاركنان بايد درك كنند كه چه چيزي از آنها انتظار ميرود. به علاوه آنها بايد چگونگي اجراي كارها را به روش ايمن و مطمئن بدانند و مهارتهاي لازم وشرايط احراز مربوط به شغل مربوط را دارا باشند فرايند آموزش بايد اين اطمينان و تضمين را ايجاد كند كه هر يك از كاركنان از جمله كاركنان ارشد اجرايي، قواعد و ضوابط ايمني را به خوبي درك كرده است. همه كاركنان بايد بدانند كه ايمني «وظيفه ديگران»، مثلاً مهندسين يا سازمان ايمني و بهداشت حرفهاي سازمان، نيست، بلكه بازرس و متخصصين ايمني نقش مشاور را در شناسايي خطرات و ارايه راهحلهاي اصلاحي دارد و آنها خودشان بايد نكات ايمني را به طور كامل در عمل اجرا كنند و جدي بگيرند. اجرا كردن نكات ايمني، يعني عملي كردن آن چه كه در فرآيند آموزش ايمني فرا گرفته شده است، مستقيماً به عهده كارگر است و توسط آنها بايد پياده و اجرا شود. در عمل هيچ اتفاقي نخواهد افتاد مگر اين كه مديريت ارشد سازمان از طريق تعيين و تبيين اهداف و التزام به آنها، امكان وقوع آنها را ايجاد كند. مديريت بايد زمينه و شرايط كافي را براي حصول اطمينان از اتفاق افتادن تغييرات مورد نياز را فراهم كند و سكان رهبري عمليات ايمني را همواره در دست داشته باشد. بنابراين براي كمك به سازمان در برآورده شدن اهداف درازمدت، اهداف كوتاه مدت بايد تعيين شود و اولويتهاي آنها مشخص شود. منبع : http://hsebrahimi.blogfa.com/87081.aspx
|