آدرس کانال تلگرام موسسه @iihsep

  •  » مطالب علمي
  •  » ارگونومي
  • شناسايي فاکتورهاي ارگونوميکي و راحتي در طراحي ابزار دستي

     Introduction
    استفاده از ابزارهاي دستي (مثل انبردست و پيچ گوشتي) وصندلي(جهت  نشستن ) خيلي اوقات در محيطهاي کار منجر به احساسي از ناراحتي (discomfort) مي شود. اين احساس ناراحتي (مناسب نبودن) مي تواند باعث کاهش بازدهي و رضايت مندي شغلي کارگر و در طول زمان باعث ايجاد اختلالات اسکلتي و عضلاني شود. با اين استدلالها کارفرماها ذي نفعند که ابزار دستي و مکان نشستن مناسبي براي کارمندانشان تهيه نمايند. توليد کنندگان تصديق مي کنند که راحتي (comfort) نکته اصلي فروش توليداتشان وهمچنين نکته اصلي در استدلال خريداران جهت خريد کالا مي باشد. بنابر اين توجه به راحتي و مناسب بودن مي تواند باعث کاهش ريسک صدمات شغلي و افزايش ارتقاء کيفيت و بازدهي شود. سوال اصلي که اينجا مطرح مي شود اين است که : چه فاکتورهاي را در طراحي بايد مدنظر قرار داد تا باعث افزايش راحتي گردند؟ براي اين منظور بايد تعريف واضح و روشني از راحتي به عمل آيد. به رغم کاربرد زياد اين مفهوم (راحتي) تعاريف پذيرفته شدني زيادي از راحتي وجود ندارد. در ديکشنري Webstar راحتي حالت يا احساسي از داشتن آرامش، دلگرمي (تشويق شدن) و لذت تعريف شده است. Slater (1985)  راحتي را حالتي خوشايند از نظر فيزيولوژي، روانشناسي و هارموني فيزيکي مابين انسان و محيطش تعريف کرده است. در تعاريف راحتي سه نکته پذيرفته شده وجود دارد : 1) راحتي بطور کلي يک مفهوم ذهني است. 2) راحتي تحت تاثير فاکتورهاي گوناگون طبيعي (فيزيکي، روانشناسي و فيزيولوژي ) مي باشد. و 3) راحتي پاسخي است نسبت به محيط.
    در باره راحتي و ناراحتي بحث هاي زيادي وجود دارد. به طور کلي راحتي و ناراحتي دو روي سکه مي باشند که افزايش يکي باعث کاهش ديگري مي گردد. در  ابزارهاي دستي کمبود اگاهي و دانش در مورد فاکتورهاي نهفته راحتي/ناراحتي در مصرف کننده نهايي وجود دارد. تاکنون چندين اندازه گيريهاي هدفمند براي ارزشيابي استفاده از ابزارهاي دستي انجام گرفته است شامل :
    Muscle activity (EMG) (Fellows and Freivalds, 1991; Freund et al., 2000; Habes and Grant, 1997; Niemel.a et al., 2000; Chang et al.,1999; Kadefors et al., 1993), grip force distribution and grip force (Fellows and Freivalds, 1991; Chao et al.,2000; Niemel.a et al., 2000; Chang et al., 1999), and hand-wrist postures (Chao et al., 2000; Eikhout et al.,2001; Kadefors et al., 1993).
     اما اين ارتباطات در تجربه استفاده کنندگان ناشناخته مانده است. هدف از اين مطالعه يافتن فاکتورهاي تاثير گذار راحتي در استفاده کنندگان نهايي مي باشد. براي نائل شدن به اين منظور توصيفهاي مرتبط با راحتي در استفاده از ابزارهاي دستي و نشستن جمع آوري شده و اهميت ارتباطاتشان با راحتي در استفاده کننده گان نهايي تعيين شده و در نهايت اين توصيفها به فاکتورهاي معناداري طبقه بندي مي شوند.
      
    - 2 Body :
    - فاکتورهاي مرتبط با راحتي در استفاده از ابزارهاي دستي کدامند؟
    (L.F.M. Kuijt-Eversa L.Groenesteijn, M.P. de Looze, P.Vink - Applied Ergonomics 35 (2004) 453–458 )
    براي يافتن فاکتورهاي مرتبط با راحتي و ناراحتي (comfort/discomfort) در استفاده از ابزارهاي دستي (مثل انبردست و پيچ گوشتي) دو مطالعه انجام شده است :
    Pre-study :
    هدف از مطالعه اوليه
     1) جمع آوري همه اوصاف (descriptors) مرتبط با راحتي و ناراحتي و
     2) ساختن ليستي از اين اوصاف که به احتمال زياد بر راحتي و ناراحتي تاثير مي گذارد. براي اين منظور مطالعه اوليه در سه مرحله انجام گرفت :
    مرحله اول : همه اطلاعات و تحقيقات انجام شده مرتبط با راحتي/ناراحتي با کليد واژه هاي
    Ergonomic Abstracts : “hand tools”, “comfort”, “discomfort”, “ergonomics and tools”, “usability and tools”, “user-experience and tools”, “satisfaction and tools”.
     جمع آوري شدند که از اين پژوهشها نهايتا 25 مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. از اين مطالعات 58 توصيفات راحتي/ناراحتي در استفاده کننده گان ابزارهاي دستي انتخاب شد.
    مرحله دوم : از 11 استفاده کننده با تجربه خواسته شد که احساسشان از راحتي (گروه A: n=11) و ناراحتي (گروه B: n=11) را بيان کنند. اين کار براي استفاده کنندگان DIY  (Do-it-yourself) نيز انجام شد.
    دمرحله سوم : از استفاده کنندگان ابزارهاي دستي خواسته شد تا فهم خود از راحتي/ناراحتي مرتبط با اين اوصاف را در سه سطح ارزيابي کنند.:
    گروه A : 1- رابطه با راحتي دارد.    2- رابطه با راحتي ندارد.   3- نمي دانم.
    گروه B : 1- رابطه با ناراحتي دارد.  2- رابطه با ناراحتي ندارد.  3- نمي دانم.
    اگر گروه بزرگي از توصيفات در ارتباط با راحتي/ناراحتي بودند به عنوان توصيفهاي معني دار انتخاب مي شدند. تصميم گرفته شد توصيفهاي را که بيش از 70% ارتباط با راحتي/ناراحتي دارند انتخاب شوند که در نهايت 40 اوصاف انتخاب شد (جدول 1). در مطالعه اوليه از تست Mann–Whitney U-test براي نشان دادن درجه هاي اختلاف مورد استفاده قرار گرفت.
    متن اصلي:
    مطالعه اصلي 1) تعيين ارتباط توصيفهاي بيان شده در مطالعه اوليه با راحتي و 2) طبقه بندي کردن اين توصيفات به فاکتورهاي معنا دار مرتبط با راحتي مي باشد. براي اين منظور پرسشنامه راحتي/ناراحتي تنظيم شد. پاسخ دهي به اين پرسشنامه با فرض 8 ساعت کار در روز به وسيله انبردست و پيچ گوشتي مي باشد. سوال اين پرسشنامه شامل : چه ارتباطي بين توصيفات بيان شده و راحتي/ناراحتي وجود دارد؟ 1- رابطه خيلي زياد دارد.  2- رابطه دارد.  3- رابطه کمي دارد.  4- رابطه ندارد.  5- نمي دانم. اين پرسشنامه از 50 فيلد استفاده کننده گان حرفه اي و DIY شامل 40 مرد و 5 زن با سن متوسط 43.4 انجام شد. در اين مطالعه از تست  U-test Mann–Whitney  براي نشان دادن درجه هاي اختلاف مورد استفاده قرار گرفت و براي طبقه بندي اين توصيفات در داخل فاکتورهاي مرتبط با راحتي/ناراحتي از PCA (   principal compound analysis) به روش varimax rotation استفاده شد. اين توصيفات در 12 فاکتور اصلي با ويژه مقدارهاي بيشتر از يک رده بندي شدند. از اين 12 فاکتور 6 فاکتور با واريانس داخلي 53.8%  ارتباط بيشتري با راحتي/ناراحتي نسبت به 6 فاکتور ديگر با واريانس 27.6% دارد. اين 6 فاکتور عبارتند از :
    فاکتور 1 – کاربرد گرايي (functionality) شامل   reliable ,functional, performance, ease in use, safe,  task و ....
    فاکتور 2 – پوسچر و ماهيچه (posture and muscles)
    فاکتور 3 – آزردگي و درد در دست و انگشتان (irritation and pain of hand and fingers)
     فاکتور 4 – آزردگي سطحي دست (( irritation of hand surface
    فاکتور 5 – خوصوصيات دسته (handle characteristics)
    فاکتور 5 – زيباي شناسي (aesthetics) شامل professional looks, , nice colour. solid looks. Styling  و ....
      
     نتيجه مطالعات نشان مي دهد که فاکتور 1 (functionality) رابطه بيشتري با راحتي/ناراحتي نسبت به 5 فاکتور ديگر دارد و همچنين کار با ابزارهاي دستي در نهايت منجر به احساسي از ناراحتي در طول زمان مي شود.
     -  مطالعه مشابه اي براي راحتي/ناراحتي در نشستن نيز انجام گرفته است.
     Zhang et al.(1996) concluded that comfort and discomfort in sitting are based on independent  factors with different underlying determinants.
     نتيجه اين مطالعه شامل 3 فاکتور :
    فاکتور 1 – کاربرد گرايي (functionality) شامل   reliable ,functional, performance, ease in use, safe,  task و ....
    فاکتور  2   –  جنبه هاي فيزيکي (physical aspects) شامل, circulation legs cut off,
    cramped, fatigue, pressing, stiff, unsupported, ache و ...
    فاکتور 5 – زيباي شناسي (aesthetics) شامل professional looks, , nice colour. solid looks. Styling  و ...
     نتيجه اين مطالعه نشان مي دهد که فاکتور 2 (physical aspects) رابطه بيشتري در راحتي/ناراحتي در نشستن نسبت به دو فاکتور ديگر دارد.
    در مقايسه اين دو مطالعه (راحتي/ناراحتي در استفاده از ابزارهاي دستي و راحتي/ناراحتي در نشستن ) مي توان گفت در صورت وجود فاکتورهاي راحتي و ناراحتي در استفاده از ابزارهاي دستي، فاکتورهاي راحتي به صورت ثانويه درک مي شوند در حالي که در راحتي/ناراحتي در نشستن، فاکتورهاي ناراحتي به صورت ثانويه درک مي شوند.
    Conclusion - 3 :
    اختلافات پايه اي مابين مطالعه فاکتورهاي راحتي در استفاده از ابزارهاي دستي و نشستن وجود دارد در فاکتورهاي راحتي نشستن، بحث ها و تئوري هاي مختلفي ار راحتي و ناراحتي وابسته به نوع توليدات وجود دارد. اين مطالعات نشان مي دهد که functionality رابطه بيشتري با راحتي و ناراحتي در استفاده از ابزارهاي دستي و physical aspects رابطه بيشتري با راحتي و ناراحتي در نشستن نسبت به فاکتورهاي ديگر دارند. اين نتايج مي توانند به طراح جهت طراحي مناسب کمک کنند و همچنين در توسعه پرسشنامه هاي راحتي/ناراحتي مورد استفاده قرار گيرند.
    منبع : http://ergo-fallah.blogfa.com/post-2.aspx